سردار شهید خیراله جنت شعار
فرمانده گردان رعد شهرستان بهبهان (تیپ بعثت)
شهید خیراله جنت شعار در 15 تیر 1337 در خانواده ای مذهبی در شهرستان بهبهان به دنیا آمد. او از همان ابتدای کودکی علاقه خاصی به اسلام داشت چنانکه در آن دوران نمازش را صحیح کرده و به مسجد علاقه زیادی نشان می داد. در زمان انقلاب نیز فعالیتهای بسیار چشمگیری داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به حفاظت از دستاوردهای انقلاب پرداخت. مسئولیت هایی که به او محول می شد را با دل و جان به انجام می رساند. مدتی برای انجام مأموریتی به دادسرای انقلاب اسلامی اهواز اعزام و در آنجا مشغول به خدمت شد. نیروهای ضد انقلاب و گروهک های معائد که خود را طلبکار نظام می دانستند و همواره دنبال ضربه زدن به آن بودند هر روز مشکلی ایجاد می کردند. خیراله نیز تمام توان خود را برای مقابله با این جریانات گذاشته بود، او که بخوبی جریانات نفاق را می شناخت و از آن طرف نیز نگران وضعیت جوانانی بود که فریب حرف های فریبنده ی سردمداران آنها را خورده و جذب آن گروهکها شده بودند. او همه وجود خود را به میدان آورد و با آرامش و وقار و متانت به سراغ آن جوانان رفته و سعی بر آگاه ساختن آنان از نیات شوم سردمداران آن گروهکها نمود و در این راه با همه ناملایمتها و صدماتی که نصیبش شد توانست بسیاری از آن جوانان را متوجه حقایق نماید.
با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خیراله از اولین کسانی بود که به عضویت این نهاد مقدس در آمد و همواره در راه اندازی و منظم ساختن آن می کوشید. خیراله برای ناکام کردن دشمنان انقلاب اسلامی، زمانی که امام حمینی فرمان تشکیل بسیج ارتش 20 میلیونی را صادر نمودند این مسئولیت مهم را نیز در شهرستان پذیرا شد و با شور و شوق به مردم در مساجد و مدارس آموزش فرهنگی و نظامی می داد و در همین زمان بود که ایشان از طرف گروهکهای وابسته به شرق و غرب تهدید به ترور شد.
وقتی ضد انقلاب داخلی، کردستان را میدان تاخت و تاز خود قرار داد به همراه جمعی از یاران سپاهی، خود را به آنجا رساند و مدت زمان طولانی را در آن خط به نبرد با تجزیه طلبانی که از صداقت و سادگی مردم آن دیار سوء استفاده کرده بودند پرداخت.
با شروع جنگ تحمیلی در تاریخ 31 شهریور 1359 شهرستان بهبهان شاهد ورود تعداد زیادی از هم استانی هایی که ساکن شهرهای آبادان و خرمشهر بودند گردید. با ورود و مشاهده وضعیت اسفناک آنها توسط مردم بهبهان همه متوجه عمق فاجعه شدند. بلافاصله سپاه مأموریت پیدا کرد در اولین فرصت نسبت به اسکان مردمی که از جنگ آسیب دیده بودند اقدام نماید. خیراله در کنار تعدادی از دوستان خود موفق شد در حداقل زمان ممکن این کار را به انجام برساند. روز به روز بر تعداد مهاجرین جنگی در شهر افزوده می شد و این خیراله بود که در این میان آرام و قرار نداشت، با سختی و مشقت نسبت به تهیه جا و مکان برای مهاجرین بی پناه تلاش می کرد و چقدر با ناملایمات مواجه شد ... وقتی کار اسکان مردم مهاجر تقریباً سر و سامان گرفت فرماندهی سپاه بهبهان تصمیم گرفت برای کمک به مدافعین خرمشهر گروهی را اعزام نماید. بلافاصله گروه آماده شد و فرماندهی آن گروه نیز بر عهده خیراله گذاشته شد و آن گروه مدت زمانی را در کنار مدافعین خرمشهر به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. با سقوط خرمشهر خیراله به همراه نیروهایش به بهبهان برگشت و بدون درنگ گروه دیگری را برداشت و روانه جبهه شوش شد و در عملیات 25 فروردین 1360 حماسه ها آفرید. در عملیات فتح المبین خیراله از ناحیه پا مجروح شد و در همان ایام بود که به دیدار امام امت رهسپار گردید و موفق شد در بیت امام دست امامش را ببوسد و با فریادی که از قلبش بر می خواست بگوید: امام جانم بقربانت.
- ۲ نظر
- ۱۶ تیر ۹۵ ، ۱۲:۵۲