- ۰ نظر
- ۱۲ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۹:۳۳
کتاب «حبیبِ خدا» خاطرات شهید حبیبالله جوانمردی، شهید شانزده سالهی انقلاب اسلامی و اولین شهید شهرستان بهبهان، توسط گروه فرهنگی شهید بقایی در 176 صفحه تألیف شده است و به همکاری گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی به چاپ رسیده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
در سحرگاه روز بیستم دیماه ۱۳۶۵ و همزمان با آغاز عملیات کربلای پنج، رزمندگان گردان فجر شهرستان بهبهان (از لشکر هفت ولیعصر(عج) خوزستان) در جاده شهید صفوی، در نزدیکی منطقه شلمچه و در ۱۰ کیلومتری جاده خرمشهر به اهواز آماده شرکت در عملیات بودند که به وسیله هواپیماهای بعثی عراق با سلاحهای شیمیایی مورد حمله قرار گرفتند که بر اثر آن 50 نفر از رزمندگان این شهرستان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
آمار دقیق شهدای شیمیایی عملیات کربلای پنج شهرستان بهبهان، از دیماه 1365 تاکنون به شرح زیر میباشد:
رمز: محمد رسولالله(ص)
زمان: 3 تا 1365/10/05
جبهۀ جنوبی: ابوالخصیب
نوع تک: گسترده
فرماندهی: سپاه
سازمان: سپاه
پس از فتح فاو مسئولان جمهوری اسلامی سال ۱۳۶۵ را سال سرنوشت نامیدند و در نظر بود که با عملیات کربلای ۴ ابوالخصیب تصرف شود و شبهجزیره فاو به طور کامل سقوط کند، لیکن اطلاعات مربوط به این عملیات از طریق سازمانهای جاسوسی و اطلاعات ماهوارهای آمریکا در اختیار عراق قرار گرفت و بدین ترتیب معبر اصلی عملیات را نیروهای عراق مسدود کردند طوری که به ناچار پس از ۴۸ ساعت از شروع عملیات، دستور توقف آن صادر شد.
شهدای شهرستان بهبهان در عملیات کربلای چهار:
هشت سال جنگ تحمیلی برای شهرستان بهبهان 278 مفقودالاثر باقی گذاشت که در طول سالهای گذشته، پیکر مطهر 206 تن از آنها به کشور بازگردانده شده است و همچنان 72 خانواده بهبهانی چشم به راه شهدای مفقودالاثرشان هستند که بعد از 35 سال از پایان جنگ هنوز تفحص نشدهاند و در برخی از موارد، هیچ اطلاعاتی در مورد آنها نیست.
وقتی پای درد و دل خانوادههای شهدایی مینشینیم که پیکر فرزندان و همسران و برادرانشان بازگردانده نشده، میگویند هر بار که شهید گمنام میآورند، ما فکر میکنیم شاید جگرگوشه ما نیز میان این شهدا باشد. متاسفانه بسیاری از پدر و مادرها در سالهای گذشته بدون اینکه پیکر فرزندانشان را تحویل بگیرند و یا حتی در مورد چگونگی شهادت و محل شهادت فرزندانشان چیزی بدانند، فوت شدهاند.
278 مفقودالاثر جنگ تحمیلی بهبهان یادآور بهایی است که این شهرستان برای آرمانهای اسلام و انقلاب پرداخته است. هر روز که پیکر مطهر شهیدی پس از دهها سال کشف میشود، باید به ما یادآوری کند که جنگ هنوز برای بسیاری از خانوادهها به پایان نرسیده است و برای آنها جنگ، به معنی مایه گذاشتن از عزیزترین داراییها و انتظاری جانکاه برای سالها و بلکه دههها خواهد بود.
یکی از برنامههای مهم هیأت مرآتالشهدا از سال 1377 تاکنون، دیدار هفتگی با خانواده معظم شهداست و گاهی هم شهید احسان فتحی با ما در این برنامه همراه میشد.
از همان ابتدای تأسیس هیأت هم، ما یک رسمی برای خودمان گذاشتیم که وقتی به منزل شهید میرویم نام دوستانی که همراهمان میآیند را به عنوان یادگار در دفتری که برای این کار اختصاص دادهایم، ثبت میکنیم؛ مثلاً چه کسانی آمدهاند؟ کی زیارت عاشورا خوانده؟ چه کسی مصاحبه گرفته؟ از خانواده شهید کی حاضر بوده؟ ساعت شروع و خاتمه مراسم چه وقت بوده است؟ و ...
16 آذر 1394 وقتی خبر شهادت احسان را شنیدیم، هر یک از بچههای هیأت دنبال این بود که اگر خاطرهای از او به یاد دارد را در اولین برنامۀ هفتگیمان که در تاریخ 20 آذر برگزار میشد، تعریف کند. اولین چیزی که به ذهن من آمد این بود که به دفتر یاد شده رجوع کنم تا ببینم آخرین باری که احسان همراه ما منزل شهید آمد، چه موقع بوده است؟
هنگامی که به دفتر نگاه کردم و فهرست اسامی را دیدم، چیزی به چشمم خورد که مرا شوکه کرد. گفتم شاید اشتباهی صورت گرفته باشد.
شهید احسان فتحی در جمع هیئت مرآتالشهدا شهرستان بهبهان، 22 آبان 1394
رمز: یا حسین(ع)
زمان: 8 تا 1360/09/15
جبهه جنوبی: دشت آزادگان
نوع تک: گسترده
فرماندهی: مشترک
سازمان: مشترک
این عملیات با هدف آزادسازی شهر بستان و ۷۰ روستای منطقه و قطع ارتباط و تجزیه قوای دشمن طرحریزی و اجرا شد.
قوای خودی علاوه بر آزادسازی اهداف، با تصرف تنگه چزابه موجب تجزیه و قطع ارتباط بین نیروهای سپاه سوم دشمن در منطقه غرب کارون و غرب کرخه گردیدند.
تاکتیک ویژه در این عملیات (عبور از منطقه تپههای رملی) که بر پایه خلاقیت، ابتکار عمل و شجاعت نیروهای مردمی و انقلابی بود، نقش اصلی و تعیین کنندهای در کسب پیروزی داشت.
شهدای شهرستان بهبهان در عملیات طریقالقدس:
در هشت سال حماسه و دفاع غرورآفرین، قاسمهایی در کربلای ایران سر برآوردند که درس بزرگی به بشریت دادند. سربازانی از جنس بهشت، غیور مردان عرصه پیکار که از جذابیتهای دنیوی گذشتند و با احساس مسئولیت در برابر هویت و فرهنگ خود، دفاع و مقاومت را با هر سن و سال به جهانیان آموختند، درس آزادگی و غیرت را که از عاشورا آموخته بودند مشق کردند و قاسموار پا به میدان گذاشتند و حماسههایی آفریدند جاویدان.
در جستجوی این گنج عظیم، به رزمنده نوجوانی میرسیم که در اوج شور و شوق بازیهای کودکانهاش، بازی جنگ و دفاع را به تمام بازیها ارجحیت داده و او کسی نیست جز «شهید منوچهر طیبیزادیان،کوچکترین رزمنده شهید دفاع مقدس شهرستان بهبهان»، نوجوانی با 14 سال و 3 ماه و 27 روز سن اهل شهر تشان از توابع شهرستان بهبهان از دیار شیرمردان استان خوزستان.
اینجا مقتل یاران خمینی است. اینجا شهادتگاه مجید آبرومند، خداداد اندامی، عبدالخالق اولادی، عبدالعلی بهروزی، حمدالله شمائلی و سعید موسویون در جزیره مجنون جنوبی است.
ظهر روز دهم فروردین 1363 سفیر شهادت آمد در پای سفره ناهار و تعدادی از دلسوختگان را به آن سوی دنیا بُرد. خوب که توجه کنی پوتینهایی که دیگر در پای صاحبانش نرفت را میبینی. چندتا پوتین است؟! صاحبان آن پوتینها الان کجا هستند؟!
چه کسی میدانست که این نقطه، نقطه رهایی از عالم خاکی است؟! چه کسی میدانست که در ظهری خونین مقرر شده که مجید، خداداد، عبدالخالق، عبدالعلی، حمداله و سعید از این عالم خاکی میپرند و به افلاک میرسند؟! چه کسی میدانست آن فردی که این عکس را گرفته نیز روزی به همان یاران خواهد رسید؟!
این عکس را سردار شهید حبیبالله شمایلی از مقتل برادر و دیگر دوستانش گرفت و دو سال بعد خود نیز به آنان پیوست.
راستی وقتی شهید حبیبالله از دریچه دوربین اینجا را نگاه میکرد، چه منظرهای میدید؟!
اوایل فروردین 1364 با آرام شدن نسبی منطقه عملیاتی بدر و استقرار یگانها در خطوط پدافندی، حکم فرماندهی تیپ گردانهای مجاهدانِ عراقی که به گردانهای شهید صدر شهرت داشت، به اسماعیل دقایقی ابلاغ شد.
منطقه عملیاتی هورالهویزه؛ شهید دقایقی در کنار مجاهدان عراقی
او بهترین انتخاب بود. دقایقی در مدت زمانی کوتاه ثابت کرد که این گردانها قابلیتهای فراوانی دارند و مجاهدان هم با اشتیاق فرماندهیاش را پذیرفتند.