چند ماهی که از شهادت شیخ عبدالکریم بخردیان گذشت، سپاه، تیم ترور را دستگیر کرد. اولی فامیلش «تقیزاده» بود و دومی «کمالی». تقیزاده ضارب بود و کمالی راننده. هیچ کدام هم اهل بهبهان نبودند. آنها توی دادگاه، نحوۀ ترورِ شیخ را توضیح دادند و بعضی همدستانشان را هم لو دادند.
آنها گفتند: «طرح ترور بخردیان را "ا. ت" به ما داد و ما زیر نظر او بودیم. او گفت: باید شیخ را بکشیم و از سرِ راه برداریم. در واقع مسئول مستقیمِ ما و سر تیمِ ما او بود!» این اعتراف قاتلین، آتش به جان همۀ مردم زد. خصوصاً بچههای مکتب محمدیه. چرا؟!
"ا. ت" یکی از نیروهای فعال و نخبۀ مسجد سبزپوشان بود! او اوایل انقلاب جذب مکتب محمدیه شد. دربارۀ او شنیدهام: چنان نمازِ عرفانی میخواند و چنان قرآن زیبایی تلاوت میکرد که بعضی بچههای مسجد به حال او غبطه میخوردند. وقتی شیخ منبر میرفت،این فرد چنان با توجه گوش میداد و چنان توی ذهنش نکات شیخ را ثبت و ضبط میکرد که شاید شاگردان درجه یکِ شیخ هم اینطور نبودند.
بعد از انقلاب، منافقین کمکم فعال شدند و توی شهر دفتر و دستکی برای خودشان راه انداختند. همه جمع شدند توی مسجد ارشاد. چون مسجد سبزپوشان فعالترین مسجد شهر بود و پر از جوان و نوجوان بود، منافقین طمع کردند در آن.
افرادشان آمدند و مخفیانه با بعضی بچههای مسجد سبزپوشان ارتباط گرفتند و توانستند چند نفر از آنها را بکشانند سمت خودشان. "ا. ت" یکی از آنان بود. منافقین جوری روی افکار این فرد کار کردند که در کمترین زمان، بزرگترین دشمن او شد شیخ عبدالکریم.
- ۱ نظر
- ۱۳ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۳۳