کوچه شهید

نشریه الکترونیکی ادبیات و هنر مقاومت شهرستان بهبهان

کوچه شهید

نشریه الکترونیکی ادبیات و هنر مقاومت شهرستان بهبهان

کوچه شهید

...........................................................
نشریـه الکترونیـکی
ادبیـات و هنـر مقـاومت شهـرستـان بـهبـهـان
...........................................................
گـروه فـرهنگـی سردار شهیـد مجیـد بقایــی
شماره تماس: 2215 673 0916
...........................................................

شهید غلام آقاجری + وصیت‌ نامه

يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۲۱ ب.ظ

شهید غلام آقاجری

31) غلام آقاجری ششم فروردین 1349، در روستای محمدآقا آقاجاری از توابع شهرستان بهبهان به دنیا آمد. پدرش جانعلی، در شرکت گاز کارگری می‌کرد و مادرش بیگم نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته فنی درس خواند. کارآموز شرکت نفت بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفتم تیر 1366، در عملیات نصر چهار، در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و پای راست، شهید شد. مزار او در روستای کیکاوس همان شهرستان واقع است.

***

وصیت‌ نامه شهید غلام آقاجری

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ‌اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ[1]»

با سلام و درود به رهبر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی و درود بر شهیدان راه حق و آزادی و سلام بر ملت قهرمان و شهیدپرور ایران.

با سلام به پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم. امیدوارم که شما عزیزان همیشه در راه اسلام به مبارزه با کُفر و دشمنان دین بپردازید و شما بدانید که ما را شکی نیست در این راه؛ چه بر دشمن غلبه کنیم و چه او بر حسب ظاهر بر ما غالب آید، ما پیروزیم؛ چرا که ما معتقدیم راهی که جهت رسیدن به هدف است که این خود نیز هدف الله است.

همه شما را به خدای بزرگ می‌سپارم و خواهش من از شما این است که امام را هرگز فراموش نکرده و تنهایش نگذارید.

پدر و مادر عزیزم! من شما را خیلی اذیت و ناراحت کرده یا از دستورات شما نافرمانی کرده‌ام. امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید. پدر و مادرم! من امانتی بودم نزد شما. حالا موقع آن است که آن امانت را پس دهید. شماها که آن امانت را با هزاران زحمت بزرگ کرده‌اید، حالا ثمره آن امانت را باید پس دهید.

وصیتی به برادران و خواهرانم دارم [و] آن این است که درس بخوانند و ادامه‌دهنده راه شهیدان باشند و همچنین از برادرم محسن می‌خواهم که درسش را بخواند.

از همکلاسی‌های[2] آموزشگاه شرکت نفت می‌خواهم، وسائلی را که در اختیارشان قرار می‌دهند، خوب استفاده کنند و از آنها مواظبت کنند؛ چون اینها وسائل تمام مستضعفان است که به شما و ما امید دارند نگذاریم[3] که خون شهیدان پایمال شود.

از همه دوستان و آشنایان و خواهران و برادران و تمام همکلاسی‌ها[4] و آنهایی که مرا می‌شناسند، طلب بخشش می‌کنم. من می‌خواستم که وصیت خود را ضبط نمایم؛ این را صلاح ندیدم.

خدایا! تن من را پاره پاره گردان و مرا با زجر بمیران تا شاید جزء شهیدان کربلا قرار گیرم. والسلام.

تاریخ: هفت اسفند 1365

غلام آقاجری

 

 

[1] سوره آل عمران، آیه 169.

[2] اصل: همکلاسییان.

[3] اصل: نگذارید.

[4] اصل: همکلاسییان.

  • خادم الشهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی